اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان


 بايد هميشه ربنا يا ربنا كرد
هرشب نشست و خالق خود را صدا كرد

از اين هياهو و شلوغي بار بست و
يك گوشه را با خلوتي غار حرا كرد

پايين نشين بودم مرا بالا كشيدي
جاي مرا يك گوشه چشمت جابجا كرد

مردم چه فكري ميكنند درباره ي من!
بايد كه مشتم را به پيش خلق وا كرد

من معصيت كردم ولي تو رو نكردي
اين پرده پوشي ها مرا چه بي حيا كرد

از اينهمه توبه شكستن خسته هستم
هر دفعه بخشيدي و عبد تو خطا كرد

راه نجات ما فقط حُبِ حسين است
تنها نبايد به عبادت اتكا كرد

وقتي شب جمعه خدا هم زائر ِ توست
بايد فقط سجده به سمت كربلا كرد

آقاي خوبم در ميان روضه هايت
تا گريه كردم مادرت فوراً دعا كرد

تكه حصيري شد نصيبِ شاه عالم
بايد مرا مثل اميرم بوريا كرد...

رضا قربانی

*********************

از کجا آمده ام تا به کجا می‌بری ام
بی پر و بالم و با دست دعا می‌بری ام

هر شب از لطف تو هم سفره ی ابرارم من
این چه لطفی ست که با دل همه جا می‌بری ام

چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی
که تو با توبه‌ ای از دل به سماء می‌بری ام

با وجودی که ندارم هنری می دانم
عاقبت هم تو شبیه شهدا می‌بری ام

آنقدر دور تو جبرئیل صفت می گردم
تا بگویید مرا زیر کساء می‌بری ام

منم آن سائل خوشبخت که مهمان رضاست
ای خوش آن دم که به ایوان طلا می‌بری ام

بار من مانده زمین ، مشتریم کیست؟ ، حسین
عنقریب است که تا خون خدا می‌بری ام

از نجف پای پیاده چه صفایی دارد
اربعینی که مرا کرب و بلا می‌بری ام

روزه آن نیست که با جرعه ای افطار شود
روزه آن است که لب تشنه مرا می‌بری ام

صحن بین الحرمین است همان سعی صفا
کعبه اینجاست ، صفا ، مروه ، چرا می‌بری ام

یا رب این خون سر و خون گلو نذر حسین
خرم آن روز که با واعطشا می‌بری ام

آن که زیر سُمِّ اسب تو را می خواند
گفت الحمد که راضی به قضا می‌بری ام

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب 12 رمضان 93



موضوعات مرتبط: مناجات باخدا

برچسب‌ها: اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان
[ 2 / 5 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان

      کنار سفره ی احسان گرفت دست مرا
      به آیه آیه ی قرآن گرفت دست مرا
      
      گرفته بود دلم سخت در حصار خودم
      دوباره در دل زندان گرفت دست مرا
      
      اسیر چاه هوس بودم و دچار گناه
      میان حیله ی شیطان گرفت دست مرا
      
      از آسمان که فرو ریخت ربنای دلم
      به زیر بارش باران گرفت دست مرا
      
      رسید نیمه ی ماه و وزید عطر بهشت
      میان ذکر حسن جان گرفت دست مرا
      
      شکست بغض گناهم کنار صحن عتیق
      که لطف شاه خراسان گرفت دست مرا
      
      و نیمه های سحر بود آن شبی که خدا
      شبیه کودک گریان گرفت دست مرا
      
      سید حجت بحرالعلومی



موضوعات مرتبط: ماه رمضان ومناجات باخدا

برچسب‌ها: اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان
[ 21 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان

برقِ خاشاکِ گنه، روزه‎ي تابستان است
دود اين آتش جانسوز به از ريحان است

مي‎توان يافت ز سي پاره‎ي ماه رمضان
آنچه ز اسرار الهي همه در قرآن است

هست در غنچه‎ي لب بسته‎ي اين ماه، نهان
گلستاني که نسيمش نفس رحمان است

مشو از عزّت اين مُهر الهي غافل
که دراين مُهر بسي گنج گهر پنهان است

ماه‎رويي که شب قدر بود يک خالش
در سراپرده‎ي ماه رمضان پنهان است

مي‎کند روزه‎ي ماه رمضان عمر دراز
مدّ انعام دراين دفتر و اين ديوان است

غفلت از تشنگي و گرسنگي کم گردد
که لب خشک بر اين بند گران سوهان است

باش با قدّ دو تا حلقه‎ي اين در صائب
که مراد دو جهان در خم اين چوگان است

صائب تبريزي



موضوعات مرتبط: ماه رمضان ومناجات باخدا

برچسب‌ها: اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان
[ 19 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان

رمضان آمده  و روی سیاه آوردم
به در خانه تو باز گناه آوردم

آه ماه رمضان سخت دلم تنگ تو بود
وا کن آغوش که سوی تو پناه آوردم

پای این توبه شکن باز نشستی رمضان
درگشودی و نگفتی که گناه آوردم

رسم این  است که مهمان بدهد تحفه ومن
یک بغل معصیت ای صاحب ماه آوردم

به دلم کوه گناهست ولیکن به کفم
عمل نیک به اندازه ی کاه آوردم

آمدم باز سر سفره تو توبه کنم
به پشیمانیم از اشک گواه آوردم

آمدم پاک شوم  کرببلایم ببری
طفل دل را به همین عشق به راه آوردم

موسی علیمرادیش



موضوعات مرتبط: ماه رمضان ومناجات باخدا

برچسب‌ها: اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان
[ 15 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان


دل ما معتکف کوی خدا شد الحمد
درِ این ماه به روی همه واشد الحمد

رحمت و مغفرت از لطف خدا می بارد
دعوت عام ز هر شاه و گدا شد الحمد

به گنه کار بگو ماه دعا شد برگرد
حاجت عبد خطا کار روا شد الحمد

آری یک عمر اگر توبه شکستی باز آی
توبه اینجاست که پر قدر و بها شد الحمد

دست بردار- تهیدستیِ ما عیبی نیست
که شفیع همه کنزُ الفقرا شد الحمد

جوششِ عفوِ کریم و نظر لطف رحیم
آنقدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد

خُفتم و خوابِ مرا اجرِ عبادت دادند
لب فرو بستم و تسبیحِ خدا شد الحمد

از سحر تا دمِ افطار لبم آب نخورد
پس نصیبِ عطشم آبِ بقا شد الحمد

جگرم سوخت کمی – یاد حسین افتادم
نَفَسم هَمنفسِ کرب و بلا شد الحمد

ساقی اَم حضرتِ سَقّای حرم عباس است
مشک او اشک شد و گریۀ ما شد الحمد

این نشانیِ قبولی است که عمری دل من
هم نوا با همۀ آل عبا شد الحمد

سحر و اشک شب و نالۀ یارب یارب
وقت هم ناله شدن با شهدا شد الحمد

از شب قدرِ همین سال گذشته تا  حال
بارها قسمت من صحن رضا شد الحمد

این گنه کار کجا و سحرِ کوی حسین
مستجاب عاقبت انگار دعا شد الحمد

عن قریب است که گویند فلانی جا ماند
بازهم قافله رفت و دل ما اینجا ماند

محمود ژولیده



موضوعات مرتبط: ماه رمضان ومناجات باخدا

برچسب‌ها: اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان
[ 14 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان


      خراب آمده ام تا کنی تو آبادم
      هزار شکر نگفتم ز چشمت افتادم

      خرابِ بادة عَفوَم ببخش رسوا را
      مُقّر و معترفم از هزار بیدادم

      مَدَد نمی شوم آقا به غیر دستانت
      بگیر دست مرا با تمام ایرادم

      به نور وجه تو سوگند سخت محتاجم
      که هرچه آبرویم داده ای ز کف دادم

      من از عِقابِ تو سوی خودت گریزانم
      گناه می کنم و باز می کنی یادم

      همیشه بندۀ دربندِ خود صدایم کن
      خدا نکرده مکن از اطاعت آزادم

      قسم به جان علی در کنار خوان علی
      به جز امان علی نیست هیچ امدادم

      اگرچه سوی تو آلوده دامن آمده ام
      ولی به اسم تو سوگند پاک بنیادم

      میان این همه مهمان بعید می دانم
      که مفتضح بکنی در میان افرادم

      نشاندی اَم به کنار خداییان امّا
      هنوز مزّه ندارد سکوت و فریادم

      هنوز ننگ هبوط و هنوز ترکِ بهشت
      هنوز مکرِ شیاطین و لغزش آدم

      به زیر بار خود افتاده بودم امّا زود
      رسید دست عطای کسی به فریادم

      سحر گشود به رویم تمام درها را
      دمی که نالۀ رب الحسین سر دادم

      چه سود می بری از کیفر مُحبِ حسین
      من آن بَدَم که دلم را به کربلا دادم

    محمود ژولیده

********************


      رمضان است دلم لطف و عطا می خواهد
      بخشش کوه گنه از تو خدا می خواهد

      هر که را غیر تو این دل به خودش جا داده
      دل بیمار شده از تو دوا می خواهد

      گفته ای جمع گناهان همه را می بخشی
      بخشش جمع گناهان همه را میخواهم

      چشم من خشک شده بس که خطاکار شده
      چشم آلوده شده از تو ضیاء  می خواهد

      هر دری را که زدم در به رویم باز نشد
      باز کن در که  تو را از تو گدا می خواهد

      تا مناجات کند در دل شبها با تو
      دل بی حال ز تو حال بکا می خواهد

      بی پناهم من آلوده ندارم جایی
      دل بی همنفسم صحن رضا می خواهد

      دم افطار به یاد لب عطشان حسین
      دل تنگم حرم کرببلا می خواهد

      **
      ساربان برد غنیمت ز تو انگشتر را
      دل من گریه ی انگشت جدا می خواهد
 

       ناصر شهریاری

********************

         ماه دعـا و ماه  نیایش، مه خداست
      وقت مُجیر گشته و جوشن؛ گه دعاست

      آمد نـدا که بار گناهان بیاورید
      بر گوش جان عبد خطا کار این نداست

      صدها کبیره سرزده از من به محضرت
      از کرده های خود خجلم بس که نارواست

      هر شب به یاد یک گنهم آب می شوم
      این ماه، ماه توبه ی ازکرده ی خطاست

      من حاجتم، فقط به خدا عرض حاجت است
      وقت دعای با تو، دل از هر محن جداست

      شب ها میان هیئت دل ناله سر کنم
      شوق است هر دمم به دل و شوق کربلاست

      محشــر میــان دلهــره هـا دست من بگیر
      رو کن بـه سـوی حـقّ و بگو نوکرشمـاست

       وحید دکامین



موضوعات مرتبط: ماه رمضان ومناجات باخدا

برچسب‌ها: اشعار مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان
[ 14 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد